loading...
وبلاگی ‍پر از سرگرمی و شادی
نوید عطوفت بازدید : 12 جمعه 23 اسفند 1392 نظرات (0)

افقی :                                         

1 ـ مهم ترین قانون هر کشور

2 ـ یکی ا ز شهر های مهمّ عربستان ـ قبلاً بزرگ ترین استان ایران بود .

3 ـ عرب ها هنگام جنگ می خوانند ـ سلام در هم ریخته

4 ـ درجه ی حرارت ـ شور است.

5 ـ نمــونه ی آزمایشگــاه را روی آن قــرار می دهند و  زیر میکروسکـوپ مشـاهـده می کنند ـبا آن ماهی می گیرند .

6 ـ سست و کاهل ـ سطل آبکشی

7 ـ نرسیده ـ کافی  

8 ـ  شهری نزدیک تهران

9 ـ برده ـ ساختمان

10 ـ راهنما ـ برکت خانه 

 

عمودی :

1 ـ یکی از شهرهای مذهبی ایران ـ از بیابان های مرکزی ایران

2 ـ نام دختر است ـ آتش

3 ـ سخنان حضرت علی ( ع ) در این کتاب جمع آوری شده است .

4 ـ حرف تعریف عربی ـ به معلّم  مکتب خانه می گفتند .

5 ـ با آن می دوزند ـ رطوبت ـ خیلی

6 ـ بزرگترین اقیانوس ـ یُمنِ وارونه ( یُمن به معنی خیر و برکت و خوشبختی می با شد . )

7 ـ راهروِ مسیر حق و کمال ـ علامت نفی (نه) در زبان عربی

8 ـ نام ـ ضمیر دوّم شخص مفرد ـ پسر

9 ـ نام جانوری است ـ توان و رمق

10 ـ  واحد پول ژاپن ـ مرکز آن سنندج است . 

نوید عطوفت بازدید : 14 سه شنبه 20 اسفند 1392 نظرات (0)

جدیدترین جمله های خنده دار و پرکاربردترین آنها در محاوره های اینترنتی در شبکه های اجتماعی به خصوص فیس بوک را در ادامه می خوانید. خنده دارترین جمله های اینترنتی را در سایت نمناک میخونین.

 

نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده.
 

- شمارها های توی گوشیم ۹۹ درصد بی خودنا … حالا کافیه یکیو پاک کنم
فرداش مرگ و زندگیم دست همون یه نفر می افته!



 - تنهایی یعنی سیر ترشی خوردن با خیال راحت

- اینترنت اینجا از سیستم انرژی خورشیدی استفاده میکنه
چون شب ها قطع میشه
هوا ابری باشه قطع میشه
برفی باشه قطع میشه
بارونی باشه قطع میشه
مودمت تو سایه باشه هم قطع میشه
نخند، بخندی هم قطع میشه!

- یه روز مونده به پایان عمرم، استقلالی می شم
تا وقتی ازت دنیا رفتم، یه استقلالی از روی زمین کم بشه نه یه پرسپولیسی!

- اعتراف می کنم بچه که بودم تو خونه فوتبال بازی می کردم
احساس می کردم تماشاچیا دارن منو صدا می زنن
بعد منو جو می گرفت رو فرش تف می نداختم!



 - یعنی حجم فکری که قبل خواب تو کله من میاد اگه وسط روز می یومد الان چندتا اختراع تو کارنامه م داشتم!

- اگه باتری موبایلت خوب شارژ نگه می داره
به جای اینکه به جون کارخونه سازنده دعا کنی یه فکری به حال تنهاییت بکن بدبخت!

- چند سال پیش باغ وحش زدیم تو شهرمون
قیمت بلیت زدیم ۵۰۰ تومن کسی نیومد
زدیم ۳۰۰ تومن کسی نیومد. ۱۰۰ تومن بازم کسی نیومد.
مجانی کردیم همه اومدن تو باغ وحش. در رو قفل کردیم قفس شیرو باز کردمص دا زدم خروجی ۵۰۰ تومن! و اینگونه انتقام گرفتیم از مردم شهرمون!

 

- باغ وحش مملو از جمعیت بود، از بلندگوی باغ وحش این جمله شنیده شد:
بازدیدکنندگان گرامی از دادن هرگونه غذا و خوراکی به حیوانات خودداری فرمایید.
بعد از مدتی مجددا از بلندگو اعلام شد:
بازدیدکننده گرامی از شما خواهش کردیم که از تغذیه حیوانات خودداری فرمایید.
این هشدارها با لحن های مختلف چندین بار تکرار شد. آخرین هشدار بلندگو این بود:
«حیوانات عزیز خواهشمندیم از دست آدم ها غذا نگیرید!»

- روبهی به زاغی گفت: بیاااااا
زاغ گفت: پنیرو می خوای؟
روباه گفت: نه
زاغ گفت: پس چی؟
روباه گفت: دوری کنیم از هم!

- شما یادتون نمیاد
برای درس علوم لوبیا لای دستمال سبز می کردیم، می بردیم سر کلاس چنان پز می دادیم انگار درخت گردو سبز کردیم!

- «موقع درس جدی ام ولی موقع شوخی، خودم باهاتون میگم که می خندم» بی نمک ترین و بداخلاق ترین معلما دقیقا همینو می گفتن!

- تنها ۹۹ درصد مردها هستند که باعث بدنامی یک درصد باقی مانده می شوند!

- هرگز به دو چیز تکیه نکنید:
دیوار تازه رنگ شده
آدم تازه به دوران رسیده

 
  

 



- درد همیشگیم اینه که
هر دفعه به ماهیتابه سیب زمینی سرخ کرده می رسم، نباید بخورم چون کمه!

- تو تاکسی بودم یه پسره گیتار رو دوشش بود یهو پرید جلو ماشین. راننده زد رو ترمز، چپ چپ همو نگاه کردن. راننده گفت شیطونه می گه ارگ و تو سرش خرد کنم!

 



- یکی از مزیت های ۲۰۶ اینه که نمی تونی بفهمی طرف مایه داره یا معمولی

- باور کنید بعضی وقتا «باشه مرسی» یعنی خفه شو!

- خیلی وقت ها گفتند چرا می خندی؟ بگو ما هم بخندیم اما هیچ وقت نگفتند غصه چه را می خوری؟ بگو ما هم بخوریم.

- چندت روزه دنبالِ ماشینم. الان به یه آگهی ماشین زنگیدم، ۱۵ بار زنگ خورد. یارو با عصبانیت گفت وقتی برنمی دارم یعنی فروختم دیگه.
گفتم به سلامتی ایشاللا خرج اعصابت می کنی دیگه؟!
قطع کرد خاک بر سر!


- «دیدی درد نداشت؟»
جمله نوستالژیک پدر و مادرها بعد از آمپول زدن به بچه هاشون
درحالی که
بچه داره خون گریه می کنه!
یعنی اون همه اشکی که ریخته اشک شوق بوده؟

 

 

 

- پر کاربردترین دروغ پشت تلفن:
اونم سلام می رسونه!

- به یارو میگن زورت به چند نفر میرسه؟
می گه آجر به اندازه باش، تعداد مطرح نیست!

- پشت یه پیکان نوشته بود: من پیکان نیستم، بنز یه بچه فقیرم.

نوید عطوفت بازدید : 19 سه شنبه 20 اسفند 1392 نظرات (0)
 

 

یه روز یه مردی میره خواستگاری روش نمیشه بگه چوپانم میگه نمایشگاه بز دارم

 

      

      

 

 

 

 

کبریته سرش و می خارنه آتیش می گیره

 

      

      

 

 

 

 

یک مرده سوار تاکسی میشه در نمی بنده راننده می پرسه اقا چرا در نمی بندی میگه زرنگی میخوای در بست بگیری

 

      

      

 

 

 

 

به یکی می گن با لجن جمله بساز؟
میگه:همه تو خونه با من لجن!

 

      

      

 

 

 

 

مرده میره ماهی گیری میبینه تورش بالا نمی یاد میره تو اب میبینه ماهیا تورو بستن دارن والی بال بازی میکنند

 

      

      

 

 

 

 

به غضنفر می گن چرا روز های بارونی با خودت چتر نمیاری؟
میگه چون روز های بارونی بابام چتر رو می بره

 

      

      

   

 

 

 

به غضنفر میگن @رو بخون میگه : ای دورت بگردم"

 

      

      

   

 

 

 

به غضنفر ميگن آسون ترين عبادت برا تو چيه؟
ميگه:نماز ميت
ميگن چرا؟
ميگه: دو رکعت که بيشتر نيست، کفشاتم نبايد در بياري تازه آخرشم غذا ميدن

 

      

      

   

 

 

 

اولي: تا به حال به هيچ كدام از آرزوهاي دوران كودكي ات رسيده اي؟
دومي: بله، وقتي بچه بودم و مادرم موهايم را شانه مي كرد، آرزو داشتم كچل بشوم!

 

      

      

   

 

 

 

پسره در اتاقش رو میبنده صدای اهنگو زیاد میکنه تا بوی سیگارش بیرون نره

 

      

      

      

   

 

 

 

به غضنفر میگن روقیامت اگر اعمال خوبو بد مساوی بشه چی میشه.میگه.پنالتی میشه

 

      

      

   

 

 

 

یه روزیه مردی زنگ میزنه به تاکسی می گه اقا ماشین دارید مرد میگه اره داریم می گه خوش به حالتون ما نداریم

 

      

      

   

 

 

 

میگن تو سبد کالا مرغ هم هست که از برزیل وارذ شده.ولی..........مورغاشون با مرغ های ما فرق دارن,بسیار تکنیکی هستن

 

      

      

   

 

 

 

به لره میگن با کوش جمله بساز میگه شلوار من کوش میگن کوش یعنی کوشش میگه شلوار من کوشش میگن کوشش یعنی کار و تلاش میگه اهان فهمیدم شلوار کار من کوشش

 

      

      

   

 

 

 

غضنفر شب عروسیش نمیدونست به زنش چی بگه... میگه خانوادت میدونن اینجایی.
از طرف مرضیه

 

      

      

   

 

 

 

يه مرد خسيس قله اورست را فتح مي كنه. ازش مي پرسن انگيزت چي بود ميگه خدا خفه كنه اون كسي رو كه گفت اون بالا نذري مي دن

 

      

      

   

 

 

 

یارو میبینه یه جا تصادف شده واسه اینکه بتونه صحنه رو از نزدیک ببینه گریه کنون داد میزنه برین کنار برین کنار من پدرشم.وقتی میره جلو میبینه ماشین زده به یه خر

 

      

      

   

 

 

 

مرده نوشابه میخره گازشو میگیره میره شمال

 

      

      

   

 

 

 

یک روزیه جوجه تیغی یه کیوی میبینه میگه بچه هاداداشمه ازسربازی اومده

 

      

      

   

 

 

 

یه بار حیف نون میره مایع ظرفشویی بخره.یارو میگه:چی بدم؟حیف نون میگه:فرقی نمی کنه.هرچی باشه ولی خوب باشه.مغازه داره میگه:گلی خوبه؟حیف نون هم میگه:مرسی سلام میرسونه!

 

      

      

   
نوید عطوفت بازدید : 6 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)

دختر کوچکی با معلمش درباره نهنگ ها بحث می کرد .
معلم گفت : از نظر فیزیکی غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد زیرا با وجودی که پستاندار عظیم الجثه ای است اما حلق بسیار کوچکی دارد .
دختر کوچک پرسید : پس چطور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد ؟
معلم که عصبانی شده بود تکرار کرد که نهنگ نمی تواند آدم را ببلعد ، این از نظر فیزیکی غیر ممکن است .
دختر کوچک گفت : وقتی بهشت رفتم از حضرت یونس می پرسم
معلم گفت : اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چی ؟
دختر کوچک گفت : اون وقت شما ازش بپرسید.




یک روز یک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزی می کرد نگاه می کرد ، ناگهان متوجه چند تار موی سفید در بین موهای مادرش شد .
از مادرش پرسید ، مامان چرا بعضی از موهای شما سفیده ؟
مادرش گفت : هر وقت تو یک کار بد می کنی و باعث ناراحتی من می شوی یکی از موهایم سفید می شود .
دختر کوچولو کمی فکر کرد و گفت : حالا فهمیدم چرا همه ی موهای مامان بزرگ سفید شده است.




عکاس سر کلاس درس آمده بود تا از بچه های کلاس عکس یادگاری بگیرد معلم هم داشت همه ی بچه ها را تشویق می کرد که دور هم جمع شوند.
معلم گفت : ببینید چقدر قشنگه که سال ها بعد وقتی همتون بزرگ شدید به این عکس نگاه کنید و بگویید : این احمده الان دکتره ، یا اون مهرداده الان وکلیه
یکی از بچه ها از ته کلاس گفت : این هم آقا معلمه الان مُرده .




معلم داشت جریان خون در بدن را به بچه ها درس می داد برای این که موضوع برای بچه ها روشن تر شود گفت : بچه ها اگر من روی سرم بایستم همان طور که می دانید خون در سرم جمع می شود و صورتم قرمز می شود
بچه ها گفتند : بله
معلم ادامه داد : پس چرا الان که ایستاده ام خون در پاهایم جمع نمی شود ؟
یکی از بچه ها گفت : برای اینکه پاهاتون خالی نیست .




بچه ها در ناهار خوری مدرسه به صف ایستاده بودند سر میز یک سبد سیب بود که روی آن نوشته بود " فقط یکی بردارید خدا ناظر شماست " در انتهای میز یک سبد شیرینی و شکلات بود یکی از بچه ها رویش نوشت " هر چند تا می خواهید بردارید خدا مواظب سیب هاست "

تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    وبلاگ فانی سرگرمی از نظر شما چگونه است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 32
  • کل نظرات : 16
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 50
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 57
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 74
  • بازدید ماه : 70
  • بازدید سال : 410
  • بازدید کلی : 12,194